در ادامه، نقشها و الزامات حسابرسی داخلی در کمک به رهگیری و مدیریت ریسک در موضوعات مرتبط با «محیط کسبوکار و قوانین گمرکی» و «همراستایی عملیات با اهداف و راهبرد سازمان» تشریح شده است.
ریسک شماره ۱۲: محیط کسبوکار و قوانین گمرکی
محرکها: محیط کسبوکار جهانی بهدلیل تحولات سیاسی و اقتصادی، بهطور پیوسته در حال تغییر است. بهعنوان نمونه، میتوان به تحولات اخیر به این شرح اشاره کرد: الف) بیثباتی در سیاستهای تجاری ایالات متحده مانند افزایش سیاستهای حمایتگرایانه (سیاست اقتصادی جلوگیری از تجارت بین کشورها از طریق وضع تعرفه بر کالاها) یا لغو موافقتنامههای تجاری، ب) تاثیر برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) بر حجم دادوستد بین بریتانیا، سوئیس، اتحادیه اروپا و سایر کشورها و احتمال ضرورت نیاز به تصویب موافقتنامههای قانونی جدید درخصوص تبادل کالاها و تغییرات بهای تمامشده محصولات این کشور
نقش حسابرسی داخلی:حسابرسان داخلی با توجه به این موارد میتوانند سازمان را درخصوص مدیریت اثربخش ریسکهای مرتبط با محیط کسبوکار و قوانین گمرکی یاری کنند: الف) بررسی مستقلِ ریسکها و تاثیر موافقتنامههای تجاری جدید یا نقض آن (مانند برگزیت) بر سازمان، ب) تسهیل بحث و تبادل نظر درونسازمانی و شناسایی چالشهای مرتبط با محیط کسب وکار که سازمان با آن مواجه است، ج) کمک به سازمان در جهت توسعه و تدوین برنامههای کسبوکار برای کمیسازی هزینههای بالقوه و ارزیابی ریسکهای ناشی از تغییر در موافقتنامههای تجاری، د) بررسی همراستایی و رعایت قوانین.
ریسک شماره ۱۳: همراستایی عملیات با اهداف و راهبرد سازمان
محرکها:در سالهای اخیر بهواسطه ظهور محرکهایی مانند افزایش بازارهای جهانیشده، دیجیتالیسازی، انقلاب چهارم صنعتی و اینترنت اشیا (که در قسمتهای قبل به تفصیل مورد بحث قرار گرفتند)، کاهش رشد اقتصادهای غربی و ورود رقبای جدید به بازار با مدلهای کسبوکار نوآورانه، تغییرات گسترده و همهجانبهای در کسبوکارها بهوقوع پیوسته است.در اقتصاد پویای مدرن، سازمانها باید بهصورت فزاینده خود را با تغییرات مطابقت داده، راهبرد خود را برای کسب اطمینان از تطابق سازمان با روندهای کنونی و آتی بازار مورد تجزیهوتحلیل قرار داده و همراستایی کامل خود با نیازهای مشتریان را حفظ کنند.
نقش حسابرسی داخلی: در این مسیر، حسابرسی داخلی چنین وظایفی را برعهده دارد: الف) ارزیابی همراستایی تخصیص منابع با اهداف و نوآوریهای راهبردی کلیدی سازمان؛ ب) اجرای حسابرسی فرآیندهای توسعه راهبرد. به عنوان نمونه، تدوین راهبرد را ارزیابی کرده، موفقیت در میزان تبدیل راهبرد به اهداف و شاخصهای کلیدی عملکرد قابل ارزیابی را مورد بررسی قرار داده و دستیابی به اهداف و مطلوبیت نحوه عملکرد را بررسی کند؛ ج) ارزیابی تفاوت بین راهبرد تعریف شده و راهبرد پیادهسازی شده در عمل و همچنین راهبرد نوظهور، در کنار ارزیابی اثربخشی پیادهسازی استراتژی نوظهور در برابر عملکرد واقعی
شاهرخ شهرابی/ دانشجوی دکترای حسابداری دانشگاه تربیت مدرس
محمد غواصیکناری/ دانشجوی دکترای حسابداری دانشگاه تهران
دنیای اقتصاد